آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

موفقیت درکلاس نقاشی

خوشحالم خوشحالتر ازهمیشه ورود به کلاس نقاشی باموفقیت انجام شد. اصلا فکر نمی کردم با پیش زمینه ای که ازمهد رفتن نشون دادی, برای حاظرشدن سرکلاس نقاشی لحظه شماری کنی. روز اول اینبار قبل از جداشدنمون وقتی سرکلاس روی صندلی نشستی ,ازت خداحافظی کردم ودست تکون دادم. شماهم با خوشحالی گفتی برو .خداحافظ. از نشستن روی صندلی راضی بودی. این اولین باری بود که دیدم پسرم برای 1ساعت آروم روی صندلی نشسته. عزیزم توی خونه که می خوام باهم تمرین نقاشی کنیم, موبه مو درسای خانوم معلم رو پس میدی. حالا بهم حق میدی مامان خوشحال باشه. وقتی برگشتم سر فرصت عکس برات میذارم.  
15 مهر 1392

کلاس نقاشی

روزها رو باهم می گذرونیم. می خندیم و بازی می کنیم.گاهیم اون وسطا کاری می کنی که مجبور میشم بهت تذکر بدم. دیروز تشکای مبل رو چیندی وسط اتاق و گفتی بیا گرگم و وله (گله)  میبرم بازی کنیم. یه چند دوری بازی کردیم. خسته شدم. یکمیم دلم واسه همسایه طبقه پایینی سوخت. اما ول کن نبودی. فکر می کردی منم مثل خودتم سرشار از انرژی تموم سعیم اینه که روزهامون متفاوت باشه. از تکراری شدن ترس عجیبی دارم. هفته گذشته دوتایی رفتیم فرهنگسرا. کلاسای اونجارو قبلا دیده بودم. متنوع وعالی بودن. با هزارتا سلام وصلوات اسمتو واسه نقاشی نوشتم. خداروشکر کلاسا بعدازظهره. تموم نگرانیم این بودکه بخوام مجبور شم صبح ساعت 9 تا10 بیدارت کنم و توام خیلی تمایل نشون ندی ...
9 مهر 1392
1